تاریخچه نمایش در کاشان-قسمت آخر خاله رو رو
در این جا دوباره ضرب عوض می شود و در میان خنده و هیاهوی جمعیّت بازیگر ادامه می دهد:
زائو: ای خدا ماهم سر اومد، بابای بچّم نیومد
ای خدا ماهم سر اومد، عمّه ی بچّم نیومد
ای خدا ماهم سر اومد، سیسمونی بچّم نیومد
ای خدا ماهم سر اومد، بابای بچّم نیومد.
در این موقع چند تا زن به اتاق دیگری می روند و یک خوانچه می گیرند که در آن یک کنداله(سیاله: کوزه شکسته)و چوب جارو و یک لنگه کفش است. روی خوانچه هم یک پارچه می اندازند و به داخل سالن(هشتی) می آورند. کنداله را بیرون می آورند و به زائو می دهند و می گویند : فوت کن توش، به جای عطر و شربت. جارو را توی لنگه کفش که معمولاً گیوه است می زنند و به عنوان سرمه نزدیک چشم هایش می آورند.قابله هم از میان جمعیّت وارد معرکه می شود و بقچه یا چادر قلنبه شده را از زیر دامن زائو بیرون می آورد و قنداق می کند و با قر و اطوار ، جلوی مهمان ها می گیرد و می گوید:
بگذارم و بردارم، قنادش کنم
بگذارم و بردارم،نجّارش کنم
بگذارم و بردارم، بقّالش کنم.
و همین طور همه ی شغل ها را اسم می برد. در صورتی که زوج جوان از نظر مالی نیازمند کمک باشند، هرکس بنا به وسع خود پول یا شیرینی لای قنداق بچّه می گذارد.
پایان بخش برنامه به عنوان طنز و بذله گویی قنداق را دور می گردانند و می خوانند:
برنج دونه دونه، تو بگى به کى مىمونه؟
به عمه ی کورش مىمونه
( و همین طور افراد سببی و نسبی را یاد می کنند).
و یا بازیگرمی خواند :
" بچه ها بچّما نزنیدش/ تخم تاجراس نزنیدش "
( و همین طورشغل های مختلف را نام می برد)
و جمعیّت عبارت:
" بچه ها بچّما نزنیدش " را تکرار می کند.
و در پایان دم می گیرند و با هم می خوانند:
بچه نبود باد بود
تخم على داد بود
بچه نبود رخش بود
تخم خدابخش بود .